نظریه های یادگیری

نظریه های یادگیری;یادگیری;نظریه;پروژه;پژوهش;پایان نامه;جزوه;مقاله;دانلود پروژه;دانلود پژوهش;دانلود پایان نامه;دانلود جزوه;دانلود مقاله

نظریه های یادگیری

مقدمه :
یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمی‌شود
نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد می‌گیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم.

نظریه های یادگیری
اصولاً هر فعالیتی یك مبنای نظری دارد كه منتج از یك سری تحقیقات و تابع یك اصول و شناخت كلیت یافته¬ای است .
نظریه به معنای وسیع عبارتست از تعبیر و تفسیر حوزه ای از شناخت . در نتیجه براساس این تعریف، نظریه¬های یادگیری اصول كلیت یافته¬ای هستند در زمینه یادگیری و شرایط آن . یعنی نظریه¬های یادگیری در واقع تحلیل كننده شرایط یادگیری است .
بسیاری از معلمین و دانشجویان بین نظریه و فرضیه تفاوت قائل نیستند یا اشتباه می¬كنند وقتی می-گوییم فرضیه یعنی یك راه حل احتمالی علمی مسأ¬له در برابر یك مسأ¬له¬ای كه هنوز صحت و سقم آن تأیید و یا رد نشده است .
اما نظریه ها مجموعه ای از معرفت و دانش بشری هستند در حوزه¬ای از مطالعات كه دقیقاً به اثبات رسید ، این نظریه یا مجموعه تحقیقات یك كلیات دارند كه مجموعه آنها را شامل می¬شود . در واقع بر اساس آن كلیات است كه شما می¬توانید یك فعالیت را تعریف و تفسیر كنید بنابراین به معنای تأ¬یید نشده هستند ، اما به این معنی نیست كه مطلق باشد ، همین است و دیگر عوض نمی¬شود ، خیر . پس نظریه قابل تغییر و تحول هست. در نظریه مجموعه عوامل در اختیار محقق نیست مخصوصاً در تحقیقات علوم انسانی و گیاهی ، گر چه اكثر نظریه¬ها¬یمان در روانشناسی تربیتی و یادگیری بر اساس تحقیقاتی است كه در آزمایشگاه صورت گرفته و دقیقاً همان مراحل كنترل كه در بقیه تحقیقات وجود دارد در اینجا حاكم است ولی با این حال ما نظریه را بعنوان یك قانون و قطعیت نگاه نمی¬كنیم ولی نتایج تأ¬یید شده و پذیرفته شده بر اساس كار محقّقان است .
نظریه¬های مختلفی در زمینه یادگیری وجود دارد كه ما آنها را در دو حوزه و قلمرو مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم .
حوزه رفتار گرایی یا نظریه¬های شرطی
حوزه نظریه¬های شناختی
دیدگاه این دو نظریه در مورد یادگیری و حتی در زمینه آموزش كاملاً با یكدیگر متفاوت هستند. حال این سؤال مطرح می¬گردد كه اگر یادگیری یك مفهوم مشخص است ، پس چرا این همه نظریه¬های مختلف وجود دارد و نقد زیاد شده است ؟
دلیل آن اینست كه محقق و روانشناس بر اساس دیدگاه خود و یا از منظری كه به یادگیری نگاه می¬كند آنرا تعبیر و تفسیر می¬كند بنابراین نگاه او درست است و غلط نیست . او از یك زاویه نگاه می¬كند اما باید یادآور شد كه نظریه نمی¬تواند باز¬گو كننده تمام مجموعه فرآیند یادگیری باشد .
اگر چه مقوله بحثمان در این حوزه و حیطه نیست و عزیزان باید به كتاب روانشناسی تربیتی و یادگیری مراجعه كنند . اما چون در جلسه قبل بحث ما تدریس و یادگیری بود لذا باید از نظریه یادگیری تا حدودی آشنا باشیم .
در نظریه رفتارگرایی افراد زیادی را دیدید كه معروفترین آنها اسكینر و پاولف می¬باشند. اما آنچه در روانشناسی تربیتی بیشتر مطرح می¬باشد اسم اسكینراست كه مترادف شده با رفتارگرایی رفتارگرایان اصولاً یادگیری را عبارت از ایجاد و تقویت رابطه و پیوند بین محرك و پاسخ در سیستم عصبی فرد می¬دانند . اینها معتقدند یك نوع رابطه و پیوند عصبی بین محرك و پاسخ است كه در فرد تغییر ایجاد می¬كند .
البته دیدگاهها متفاوت است كه مشهورترین آنها شرطی شدن كلاسیك یا شرطی شدن پاولوفی و یا شرطی شدن واكنشی است و دیگر نظریه شرطی شدن فعال است كه بیشتر بنام اسكینر است ، كه ما سعی می¬كنیم برای نمونه اشاره كنیم . و بعد این نظریه¬ها را تحت عنوان الگوهای یادگیری دنبال كنیم.
حال سؤال اینجاست كه چرا ما نظریه¬ها را تحت عنوان یادگیری دنبال كنیم ؟
می¬گوئیم چون می¬خواهیم كاربرد آن را بررسی كنیم بهمین دلیل نظریه¬ها را تحت عنوان الگوهای یادگیری ذكر می¬كنیم .
پس از دیدگاه رفتارگریان یا شرطی شدن ، یادگیری یا تغییر عبارتست از ایجاد و تقویت رابطه بین محرك و پاسخ در حالی كه در نظریه شناختی برعكس است . آنها معتقدند یادگیری ناشی از شناخت، ادراك و بصیرت است اما به هیچ وجه شناختیها منكر نظریه رفتارگرایان نیستند چون هر كدام از آنها از زاویه¬ای به قضیه نگاه می¬كنند به قول مولوی « هر كسی از دید خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من » بنابراین هر كس نظر خودشان را بیان می¬كنند .
برای نمونه از رفتاریها ، نظریه سورن¬لایت و از شناختیها هم نظریه « برونر » را مطرح می¬كنیم و تیتروار آنرا مورد بحث و بررسی قرار می¬دهیم .
همه شما با كاری كه آقای سورون¬لایت با گربه یا حیوانی كه در قفس بوده انجام داده. آشنا هستید حیوان گرسنه است ، و وقتی كه گرسنه است به تلاش می¬افتد ، و حركت می¬كند و بطور نا¬خودآگاه بر روی كفه قرار می¬گیرد ، به محض اینكه روی كفه قرار گرفته غذا در اختیارش قرار داده می¬شود. گربه ، كم كم از طریق آزمایش و خطا درمی¬یابد كه هرگاه غذا می¬خواهد باید روی كفه قرار بگیرد بر همین اساس از نگاه سورون¬لایت و اسكینر ، یادگیری چه در انسان و حیوان در اثر كوشش و خطا ایجاد می¬شود . آنان برای تحلیل و حمایت نظری از بحث خودشان ، تحقیقات آزمایشگاهی زیادی دارند و سه قانون را مطرح می¬كند .
یكی از این قوانین ، قانون آمادگی است ، قانون آمادگی یعنی چه ؟
یعنی اینكه فرد باید به یك مرحله از رشد و دانش برسد كه بتواند موضوع را بفهمد ، مثلاً فردی چراغ نفتی دارد و می¬خواهد روشن كند كبریت می¬زند ولی روشن نمی¬شود . فكر می¬كند نفت ندارد و یا كبریت مشكل دارد ولی مشكل از آنها نیست با اندكی دقت متوجه می¬شود فتیله به اندازه كافی بالا كشیده نشده كه شعله بتواند به آن برسد.
بنابراین كار معلم در اصرار وزیدن برای آموزش دادن دانش¬آموزان كه از نظر ظرفیت عقلی و ذهنی به آن مرحله نرسیده مثل روشن كردن چراغ نفتی است .
قانون دیگری كه آقای سورون¬لایت در بحث مطرح می¬كند ، قانون اثر است
یعنی بین محرك و پاسخ باید رابطه خوشایندی وجود داشته باشد . یعنی اگر گربه كه بر روی كفه قرار گرفته بجای غذا ، كتك بخورد . آیا دوباره بر روی آن كفه قرار خواهد گرفت برای گرفتن غذا ؟ مسلماً خیر پس غذا ، یك عامل محرك خوشایند است .
در این آزمایش و خطا وقتی رفتاری از ارگانیسم سر زد . باید این رفتار همراه باشد با یك فرایند خوشایند تا موجب تثبیت شود . این یك قانون اثر است .
سومین قانونی كه آقای سورون¬لایت مطرح می¬كند، قانون تمرین و تكرار است
ایشان معتقد است وقتی قانون اثر یعنی رابطه بین محرك و پاسخ خوشایند شد . اگر چنین رفتاری تكرار و تمرین شود ، بیشر تأثیر می¬گذارد . بنابراین در نظامهای آموزشی ، فرهنگ تكلیف و تمرین دادن رایج شد ولی سؤال اینجاست كه آیا هر نوع تكلیف و تمرین و یا تكراری موجب یادگیری خواهد شد . جای تأمل دارد و حتی خود آقای سورون¬لایت در پایان كارهایش می-گوید ، هر تغییر تكراری موجب یادگیری نمی¬شود و حتی ممكن است برخی از تمرینها موجب باز داشتن یادگیری و كندی یادگیری شود . مثل تمرینهایی كه در گذشته اغلب مدارس داشند ، تمرینهای تكراری و بی¬معنا و خسته كننده¬ای كه ما در طول تحصیلات داشتیم .
در اینجا سورون¬لایت حداقل دو ویژگی برای تمرین مطرح می¬كند
عامل شدت : به زبان ساده هر چه محرك در مقابل محركی كه ارائه می¬شود خوشایند باشد و از شدت خوشایندی بیشتری بر¬خوردار باشد ، یادگیری بیشتر خواهد بود یعنی اگر تمرینی كه من انجام می¬دهم احساس كنم علاقه¬مند به این تمرین هستم ، آن تمرین مؤثر است و اگر تمرین با بی¬میلی و با فشار انجام دهم ، نتیجه بخش نیست .
عامل تازگی : هر چقدر فعالیتی كه ارگانیسم بخواهد انجام دهد ، تازگی داشته باشد ، یادگیری بیشتر است و هر چقدر مطالب تكراری و كهنه باشد و از تازگی برخوردار نباشد آن تمرین ، زیاد تمرین موثر نخواهد بود . بنابراین معلمان در امر تدریس و آموزش بچه¬ها باید به این دو امر توجه داشته باشد و اگر دو عامل شدت و تازگی در تمرین حذف شود ، درس جذابیت خود را از دست می¬دهد اما در نگاه شناختی«برونر» بعنوان یكی از شاخصه¬های این نوع تئوری مطرح می-باشد .
در حالیكه رفتارگراها معتقدند كه محیط یك عامل بسیار مهم در امر یادگیری است . همانطوری كه اسكینر اشاره كرد و می¬گوید با دستكاری عامل محیط می¬توانیم موجب یادگیری آن موجود زنده شویم اما در دیدگاه شناختیها ، یادگیری را . تنها عامل محیطی نمی¬دانند بلكه آنرا یك عامل درونی و ذهنی رابطه و شناخت پدیدها ، بصیرت و بینش تلقی می¬كنند .

دانلود نظریه های یادگیری

لینک دانلود و توضیحات فایل”نظریه های یادگیری”