تحقیق شهر
شهر;جذابیت و عملکرد بهتر فعالیتها و فضاها در شهر;تکنولوژی در شهر ;روابط انسانی میان شهروندان;تعریف شهر چیست
مقدمه
ابتدا بحث پرسشی را مطرح میكنیم. این پرسش ممكن است بیفایده و سطحی به نظر برسد. اما روش مطالعه ما به پاسخ آن بستگی دارد. پرسش این است:
تعریف شهر چیست؟
بسیاری از پژوهشگران علوم گوناگون، تعریفهایی متفاوتی از شهر ارائه دادهاند؛ مثلاً جغرافیدانان پدیده تمركز اقوام و تجمع آنان را بیشتر با ملاحظه شرایط محیطی مجاور و مقتضیات زمینی كه شهر در آن پا میگیرد، ارزیابی میكنند. آنها این مطالعه را بیشتر به تقسیمبندی زمینهای تحت ساخت و ساز، و زمینهای آزاد اختصاص میدهند و كمتر به جنبههای شهری آن توجه میكنند.
جامعهشناسان به روابط انسانی میان شهروندان توجه نشان میدهند.
حقوقدانان و سیاستمداران مسأله اصلی را ساختارهای اجتماعی و سیاسی و قوانین و مقرراتی ارزیابی میكنند كه زندگی جمعی شهروندان را سامان میدهد.
اقتصاددانان برنامهریزی سرمایهگذاری و استفاده بهینه از استعدادهای اقتصادی جامعه را هدف مطالعه خود قرار میدهند.
همان گونه كه ملاحظه میشود، همه جا سخن از دیدگاه مختلف و یك سویه است كه البته همگی قابل احترامند ولی جامع نیستند. اما، شهرساز (مهندس یا معمار) تعریفی جامع از شهر بیان میكند.
از دید شهرساز، شهر همواره خود را با افرادی كه در آن زندگی میكنند، تطبیق میدهد و ساكنان شهر، آن را تغییر میدهند. این انطباق و رابطه متقابل در حال انجام یافتن و شكل گرفتن دائمی است.
از مجموعه علوم یاد شده، شهرسازی یا به تعریف دیگر، علمی كه ساماندهی شهر یا ساماندهی تودههای مستقر در قطعهای از زمین را به عهده دارد، (كه از آن در زبانهای مختلف Town Planing وStadtebau و غیره تعبیر میشود.) تولید مییابد. به این طریق شهرسازی چهره سهگانه علم، تكنولوژی و هنر را به خود میگیرد:
علم: زیرا مطالعه پدیدههای طبیعی وانسانی برای كشف قوانین مورد نیاز جهت هدایت ما برای تحقق ما را به عهده دارد.
تكنولوژی: از این جهت كه پیشرفتهای بدست آمده در علم، كاربردی جهت پاسخگویی به نیازهای بسیار متنوع زندگی داشته باشد.
هنر: بدین سبب كه همواره از احساسات بشری استفاده میكند و به زیبایی و هماهنگی و همسازی توجه دارد، و با تلاش برای خلق جذابیتهای محیطی در زندگی روزمره، به آسایش دست مییابد و روح و نشاط را كشف مینماید.
از مباحث بالا بر میآید كه شهرساز به تنهایی قادر نخواهد بود همه كارها را انجام دهد ولی میتواند و باید نقش هماهنگ كننده تخصصهای مختلف را به منظور دستیابی به مناسبترین برنامه ریزی و تقسیمبندی ایفا كند. شهرساز باید تواناییهای مختلف را در خود ایجاد نماید. و دارای حس مشاهده قوی باشد. همواره به خاطر داشته باشید كه مسئولیتی سنگین بویژه در برابر نسلهای آینده برعهده دارد.
شهرسازی را در یك جمعبندی میتوان به مثابه مقرراتی دانست كه به جمعیتها میپردازد و از این طریق به نسبت به ساماندهی منطقی شهرها، سرزمینها، حومه آنها، ابزار تولید و ارتباط جمعی و … به منظور دستیابی به شرایط بهتر زندگی فردی و اجتماعی اقدام مینماید.
شهرسازی به عنوان یك علم، پیشینه چندانی ندارد ولی به عنوان هنری كه تا كنون موفق به ارائه راه حلهایی بسیار مطلوب برای مشكلات شهری شده است بسیار قدیمی است.
در گذشته اعتقاد بر آن بود كه هیپوداموس (Hypodamous) اولین كسی بوده است كه قسمتهای مختلف شهر را آگاهانه در ارتباط با هم دیده و او را پدر شهرسازی میدانستند ولی اكثریت این باور را مردود دانستهاند و اعتقاد دارند كه هنر شهرسازی برای اولین بار در یونان مطرح نشده است. و احتمال میدهند كه هیپوداموس شخصی ناشناس در هاراپا بوده است. با توجه به روابط منظمی كه بین قسمتهای مختلف شهرهای هاراپا (Harappa) دیده شده است. در این محدوده به دنبال بانیان هنر شهرسازی میگردند البته نظام شبكههای شطرنجی در كاهون (Kahun) در 2670 قبل از میلاد و سپس در تلالعمارانه (Tel-el amarna) و دیگر نقاط مطرح میگردد كه با توجه به دارا نبودن معیارهای خاص در شهرسازی آنها را مورد قبول نمیدانند.
معروف است كه نخستین پیامبری كه به امر شهرسازی توجه خاص داشته حزقیال نبی بوده است كه حدود 600 سال قبل از میلاد منطقهبندی را در شهر معمول نمود و دستور داد بیتالمقدس از لحاظ شهرسازی به مناطقی چند تقسیم و در هر منطقه قسمتی از تأسیسات عمومی و خصوص بنا شود و شاید بتوان گفت نخستین بار بود كه بشر در شهر خود قسمتی را به تأسیسات مذهبی و قسمت دیگر را به ساختمانهای دولتی و بخشی را به محل سكونت اختصاص داد.
شكل شهر
كار اصلی طراحی شهری تعیین شكل مطلوب برای شهر است. گرچه طراحی شهری به غیر از مقیاس شهر و مناطق شهری در دو مقیاس طراحی پروژه و طراحی شبكه نیز كاربرد دارد لیكن مباحث نظری مربوط به شكل شهر عمدتاً در مقیاس كل شهر مطرح شده است.
مواد خامی كه طراح شهر از آنها به منظور شكل دادن به شهر استفاده میكند عبارتند از: فضا به مفهوم فضاهای عمومی شهر نظیر خیابانها، میدانها، پاركها و مكان، مقیاس، شكل و ارتباط بین آنها. واژگان فضا در ادبیات طراحی شهری نسبتاً غنی است. محور دید، حیاط، فضای تنگ، فضای پر پیچ و خم، دالان، مسیر، رؤیه، سقف، فضای باز طبیعی، پارك، كاسه، تاج، دره واز این قبیل نمونهها از این واژگانند.
فعالیتهای مرئی كه میتواند در جذابیت و عملكرد بهتر فعالیتها و فضاها مؤثر باشند.
توالی: فضای شهر متشكل از شبكهای از فضا ها است با دیدهای متوالی. یك دید واحد آنقدر اهمیت ندارد تا مجموعهای مرتبط از دیدها بیرون آمدن از یك فضای تنگ و باریك و وارد شدن به یك فضای گشاد تأثیر عمدهای بر تجربهكننده میگذارد. یكی از كارهای اساسی طراحی شهری اینست كه فضاهای شهری را به عنوان فضاهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد كه شخص در آنها به حركت میپردازد.
ارتباطات: هر فضا معانی خاصی را به استفاده كنندگان آن منتقل میكند. خواه این كار از طریق نمادهای صریح صورت گیرد و یا بر اساس معلومات مشاهدهگر از معانی اشكال و حركات مشهود. این معانی بصور گوناگون در فضا پخش شدهاند.
سطوح: رویة دیوارها، سقفها و كفها از مشخصات بارز و كاملاًُ مرئی هر فضای شهری است با عملكردها و معانی نمادی گوناگون.
عناصر طبیعی: (نظیر سنگ، خاك، آب) اینها بستر اصلی زیستگاها را تشكیل میدهند و بصور و معانی مختلف میتوانند در شكلدهی شهر نقش داشته باشند.