بررسی رابطه میان موضوع و نوع تركیب‌بندی و فام‌های رنگی مطابق با آنها در آثار نگارگری ایرانی- اسلامی

تركیب بندی و فامهای رنگی;نگارگری ایرانی;رنگ در نگارگری

چكیده:

در همة هنرها و از جمله در نگارگری، پرداختن به تركیب‌بندی در جهت حفظ تناسبات و همچنین وحدت اثر همیشه مورد توجه بوده است. در این راستا و برای ایجاد تركیب‌بندی خوب و تكامل یافته، همواره توجه به تناسبات در رابطه با تمامی عناصر بصری كار از اولویت برخوردار بوده است؛ و از جملة این عناصر بصری كه از جایگاه خاصی در نگارگری ایران برخوردار است، عنصری است به نام «رنگ»؛ زیرا علت اصلی زیبایی خیره‌كننده و جادویی و شكوه و جلال نگارگری ایرانی، رنگهای خالص و ناب آن می‌باشد. رنگ در نگارگری خود نور است و تاریكی در آن وجود ندارد. چون بر اساس اعتقاد هنرمند مسلمان كه خداوند رحمت خود را به صورت یكسان بر همه چیز گسترده است و نور نشانی از رحمت اوست، نگارگر در آثارش به این اعتقاد اشاره دارد. علاوه بر این موضوع نیز در انتخاب نوع تركیب‌بندی و مایه رنگ حاكم، دخالت داشته و از این روست كه هنرمند، تركیبهای ایستا را برای صحنه‌های آرام و عاشقانه، تركیبهای پویا را برای موضوعایی با مضامین نبرد و جنگ و نزاع، تركیبهای تك مركزی و انفجاری را برای مضامین مذهبی بكار می برد.

در مطابقت رنگ و تركیب بندیهای مشخص باید گفت كه رنگهای سرد و آرام با ترتیب‌های ایستا و ساكن، رنگهای گرم و پرتحرك با تركیبهای پویا، و رنگهای گرم و پرتلاطم، به همراه تضاد شدید رنگی و تیره روشن با تركیبهای انفجاری و تك مركزی مطابقت دارد؛ ولی هنرمند نگارگر در جهت به تعادل رساندن همة اجزاء همه اجزاء اثر و تحت كنترل درآوردن انرژیهای ساطع از آنها، در جهت حفظ وحدت و یكپارچگی كلی اثر، در اغلب موارد این رنگها را جابجا استفاده می‌كند و این از تدابیر زیركانة نگارگر ایرانی می‌باشد.

مقدمه:

در نقاشی و نگارگری عواملی اساسی، كه باعث می‌شوند آثار، خصوصیتهای ویژه و منحصر به فردی برای خود داشته باشند و هر كدام مفاهیم و معانی خاص خود را به نمایش بگذارند، تركیب بندیها و مایه رنگهایی است كه هر كدام از این آثار تصویری بر پایة آنها تنظیم می‌شوند و این تركیبها و نوع مایه رنگها بر اساس اصولی چند، از جمله موضوع اثر، ایجاد و انتخاب می‌گردند تا در ارائه مفهوم آن در حد كمال، موفق باشند.

این پژوهش و تحقیق سعی بر آن دارد تا روابط تنگاتنگ میان موضوع و نوع تركیب‌بندی و فام‌های رنگی مطابق با آنها را در آثار نگارگری ایرانی- اسلامی مورد مطالعه قرار دهد. در همین راستا، ابتدا سعی شده جایگاه هر كدام از آنها در خلق این نگاره‌ها بررسی شده و شخص شود. سپس در ادامة آن، به دیدگاه هنرمند نگارگر ایرانی دربارة رنگ، نور، شكل فضا و تركیب‌بندی توجه شده است تا به اطلاعات پیش زمینه‌ای بیشتری در این باره دسترس باشد.

در مراحل بعدی پژوهش حاضر، اختصاصاً به موضوع اصلی تحقیق توجه شده است. در این وهله با انتخاب تعدادی آثار نگارگری شاخص و مطالعه بر روی آنها، كه از آثار نگارگری‌های ابتدایی شروع می‌شود و در نهایت به یكی از شاهكارهای نگارگر معروف عهد صفویه، «سلطان محمد»، با عنوان «معراج حضرت رسول اكرم (ص)» ختم می‌شود، خصوصیات روانی و بصری موضوعها و تركیب بندیها مورد مطالعه و تحلیل قرار می‌گیرد و در نهایت به چگونگی مطابقت این ویژگیهای خاص با رنگها ویژه، با توجه بر خصوصیات ظاهری و باطنی رنگها، كه معرف حالات و روانی و روحیات خاصی می‌باشند، پرداخته می‌شود. و در نهایت به نتیجه‌ای دست یافت كه محكم و قابل باشد.

جایگاه تركیب‌بندی و رنگ در نگارگری:

در تمام هنرها، برای دست یافتن به تركیب‌بندی متناسب و عالی، سعی به حفظ تناسبات است كه در مجموع القای وحدت كند. «هر ارثی كه در این عالم به وجود آید (خواه هنری و خواه غیر از آن) اگر از اندازه‌های اساسی به كار گرفته شده در طبیعت بیرون باشد غیرعادی و ناخوشایند و ناپذیرا می‌گردد و نمی‌تواند راهی به سوی كمال مطلوب داشته باشد»[1] دست یافتن به این تناسبات میسر نیم‌باشد مگر با دقت و توجه در اندازه‌‌ها و آشنایی با بعضی اصول ریاضی، و به نوعی از آن دكتر الهی قمشه‌ای اینگونه اشاره می‌كند:

«یك نوع تناسبات ریاضی داریم كه می‌گویند برابری در كمیت است و این غیر از تشابه كه معنی برابری در كیفیت را می‌دهد و نیز با تساوی به معنی برابری در مقدار و تجانس به مفهوم برابری در جنس فرق می كند. در نقاشی اگر تناسبات نباشد اثری زشت خلق می‌گردد».[2]

این تناسبات باید در جای جای اثرهنری- ( در خطوط، سطوح، رنگها، شكلها و . . . ) و در نهایت در كلیت تركیب‌بندی اثر هنری حضور غالب و مؤثر داشته باشد و فقط از این دریچه است كه كار هنری می‌تواند به آن ایده آلی كه مد نظر هنرمند می‌باشد نزدیك شود. نگارگری ایرانی نیز مانند سایر هنرها، ناگزیر از توجه به این اصل- (توجه به تركیب‌بندی و تأثیرات آن)- می‌باشد و هنرمند و نگارگرایه‌ای در این زمینه مهارت قابل ستایشی را از خود، در آثار خلق شده‌اش، برای ما به یادگار گذاشته است؛ قدرت و مهارتی كه در عصر حاضر، هنرمندان و منتقدان دیگر ممالك را در حیرت فر برده و آنها را به ناچار و تمجید و تحسین از این مهارتها وادار كرده است.

در همین راستا و در جهت دست یافتن به تركیب‌بندی قابل قبول است كه توجه به عناصر بصری، به عنوان اجزای به وجود آورندة كمپوزیسیون، خود را نمایان می‌كند، كه از جملة این عناصر،- (بخصوص در هنر نگارگری ایران)- رنگ و تركیبهای متنوع رنگی است كه حامل نقش اساسی و تعیین كننده در رسیدن به هدف مذكور می‌باشد؛ زیرا «سرچشمة زیبایی سحرآمیز و خیره كننده و شكوه نگارگری ایرانی، رنگهای ناب آن است. درخشش رنگهای مرئی و آزادی مطلق، ظرفت و حساسیت دقیق، چندین گونگی، بی‌كرانگی ریزه‌كاریها و هماهنگیهای ظریف، وجه امتیاز نگارگری‌های زیبایی ایرانی از شاهكارهای نقاشی چنین و غربی است.

در نقاشی كلاسیك غرب، تكامل ماده و جهان پدیده ها از راه دستیابی به شكل تحقیق پیدا می‌كند؛ اما در چین این امر به كمك رابطة پری نسبت به خلاء و در نگارگری ایرانی از طریق دگردیسی كیمیایی ماده به رنگ‌های نور صورت می پذیرد. گرد طلا، نقره، لاجورد، زمرد، و سنگهای گرانبهای دیگر، جسمانیت را به گونه ای تلطیف می‌كند تا دیگر فقط انعكاس نور نباشد.

در نگارگری ایرانی اشیاء حالتی پیدا می‌كند عاری از رسوب و بخش تاریك جسم خود و نیز خالی از وزن و حجم و سایر و چنان به نظر می آیند كه گویی بازتابی هستند در آینه‌ای سحرآمیز كه عكس شبیه چیزهای روبروی خود را منعكس نمی‌كند بلكه آن چیزها را با نوری دیگر روشن می كند و در محلی دیگر می‌تاباند تا آنها را به صورت تصویری از دیگر جا درآورد. ویژگی‌ این گونه تجلی شكوه و جلال است و تأثیر و رنگمایة‌ كلی آن عالی است»[3] در آثار نگارگری این حجم بافت و توده نیست كه به وسیلة رنگ و امكانات آن نمایانده می‌شود بلكه حتی تیره‌ترین قسمتهای اثر نیز حقیقتی از نور را به نمایش می‌گذارند در این باره دكتر آیت‌ا. . .هی در دومین كنفرانس نگارگری ایرانی- اسلامی در خلال یك سخنرانی این چنین می‌گوید:

«نگارگر مسلمان به خصوص ایرانی دید را از بالا دارد. می‌گوید من روبرو را كاری ندارم، پایین و بالا را كاری ندارم، رحمت خدا به همه جهانی یكدست می‌تابد، چرا؟ نص قرآن است: (رحمتی وسعت كل شیئی) رحمت من بر همه چیز گسترده است و این استثناء ندارد. نور یكی از جلوه‌های رحمت خداست و همه جا و بر همة عناصر، یكدست می‌تابد . . . . نهایتاً هنرمند همه چیز را از بالا می‌بیند در یك نور، به پردة نقاشی اضافه نشده است. این نور در درون رنگها هست؛ یعنی رنگ نور را به خودش دارد. رنگ در نگارگری هرگز تاریكی ندارد و وقتی می‌خواهد قویتر شود، نیرومندتر می‌شود».[4]

«آنچه شگفت‌انگیز است ماهیت چیزهای درون نگارگری نیست: در نگارگری البته اژدها و سیمرغ و فرشته و دیو و موجودات اساطیر قدیم ایران وجود دارد، شگفت‌آور آن است كه هر ه وارد آینة سحرآمیز نگارگری ایران می‌شود، به صورت رنگ ناب در می آید: از باغ و قصر و صحنة‌عاشقانه و برم و شكار و جنگ شاهان گرفته تا گرمابه‌ای پیش پا افتاده، یا ساختمانی و یا هندوانه فروشی، همة این چیزها به یك جلال و شكوه عالی می‌انجامد، انگار در آن دور دستها، در دنیایی از افسانه و رویا معلق باشد. هیچ درامی وجود ندارد؛ اگر گه گاه خشونت و مرگی در میان باشد، بدون هر گونه هیجان و معنایی است، فقط حسی ملكوتی از جدا شدن، آرامش و ابدیت است. زیبایی این باغ بهشتی تظاهری از جوهر و ذات اشیاء نیست، بلكه بازتاب نوری است كه سرچشمه اش را در جای دیگر باید سراغ كرد: «با نور اوست كه جهان پوششی از شادی به بر كرده است؛ گاتا»[5]

باز دكتر آیت ا…هی می‌گوید:

« … عناصری كه القای تاریكی می‌كند، مثل سیاه یا قهوه‌ای وارد رنگ نمی‌شوند و حتی آنجایی كه می‌خواهد معماری را بگذارد، عمق را نشان می‌دهد، این را زرد می‌زند و آن را نارنجی؛ زیرا نارنجی از زرد قویتر است. شما احساس می‌كنید كه این قسمت در سایه است، ولی سایه نیست، نور است؛ رنگ هم نورانی است. همه عناصر از بالا دیده می‌شوند. آدمی كه جلو هست می‌بیند، آدمی هم كه پشت تپه هست می بیند، چهرة آدم پشت تپه با آدم جلویی یكی است چهره آن كسی كه گردنش را دارند می‌زنند و چهرة خودشان هم عین هم است. چهره بانوی خانه و چهرة كلفت خانه یكی است . فقط لباسش متفاوت است. چون انسانها همه یكی هستند، «ان اكرمكم عندا. . . اتقیكم»؛ مسأله اینجاست. ولیكن چون در این صحنه‌ها مسئله تقوا نیست، همه به یك صورت نشان داده می‌شوند و با لباس متفاوت می شوند».[6]

و پژوهشگری دیگر می‌نویسد:

«بر اساس این اندیشة عرفانی كه زیبایی را به خدا منتسب می‌كند وجها را به مثابه آینده‌ای می داند كه زیبایی در آن منعكس می شود، چنین تصویر بازتاب‌ یافته‌ای، خود را در نگارگری به نمایش درآورد. این تصویر كه نه از آیینی برخاسته و نه از نیایشی و نیز نه از حال و فلسفه‌ای، تصویر چیزی یا شكلی در میان چیزها و شكلهای جهان نیست، بلكه به این مبنا كه جهان و آیندة‌ نوری با سرچشمه‌ای دیگر است، تصویر تابش و جلال آن چیزهاست». [7]

در این جا لازم می دانم در مورد نوع تركیبهای بكارگرفته شده در آثار نگارگری توضیحاتی را ارائه نمایم. همانطور كه پیش از این اشاره كردم در نقاشی و همچنین (نگارگری ایرانی) در تمام مراحل كار سعی بر تركیب عناصری دارد كه به تناسب عالی برسد.

دانلود بررسی رابطه میان موضوع و نوع تركیب‌بندی و فام‌های رنگی مطابق با آنها در آثار نگارگری ایرانی- اسلامی

لینک دانلود و توضیحات فایل”بررسی رابطه میان موضوع و نوع تركیب‌بندی و فام‌های رنگی مطابق با آنها در آثار نگارگری ایرانی- اسلامی”