دیوارها
دیوارها;سیستمهای دیوارهای معلق ;روشهای طراحی دیوارها;استحكام خارجی در برابر واژگونی
نگاه كلی: سنگینی و جاذبه و همچنین سیستمهای دیوارهای معلق ساخته شده از بتون و بنایی میتوانند با كمك حجم زیادشان در مقابل فشار جانبی زمین مقاومت كنند. با این وجود، دوران جدیدی از دیوارهای نگهبان خاك در سال 1960 توسط Hovidal فرانسه با مفهوم زمین آرماتوری معرفی شدند. چنین دیوارهایی در مقایسه با ساختارهای گرانش نسبتا انعطافپذیرترند. آنها فواید بسیاری دارند كه شامل قیمت پایین آنها در هر مترمربع از سطح باز است. به دنبال گفتههای vidal در این زمینه، یك سری تغییراتی ایجاد شد كه شامل شبكههای استیل، شبكههای سیمی جوش خورده به هم و ژئوسنتز بود كه در ابتدا بافتهای زمین و سپس شبكهها و مختصات زمین است. مفهوم كلی موجود برای تمام این ساختارهای آرماتوری همان زمین تثبیت یافته است. هر كدام از مواد استحكامی و انواع تركیب بندیهای رخپوش كه در دسترس است در شكل 5-2010 نشان داده شده است. زمانی كه از بافتبندی زمین و یا شبكههای زمین استفاده شود، لایههای انفرادی آرماتور به شكل صفحات كاملی به نظر خواهد رسید. آنها از دیواربر تا مسافت برابری تا پشت خرابی بالقوة سطح هموار امتداد مییابد. در این جا باید دقت داشت كه سطح روباز دیوار محیطی باید پوشش داده شود تا اینكه از تخریب و تضعیف ژئوسنتز كه در اثر در معرض قرار گرفتن uv و دمای بالا و تخریب بوجود میآید، جلوگیری كند. برای شبكههای زمین، این امكان وجود دارد كه بتوان سطح روباز را رویاند اما این پرورش سطح باید به طور دائمی صورت گیرد تا از تخریب سازوارههای بالایی جلوگیری شود. در مورد شبكههای زمین، دوغابهای قیردار و یا فرآوردههای دیگر آسفالت كه برای پوشش دیواربر استفاده میشوند، دارای انعطافپذیری بالایی به اندازة ارتجاعپذیری دیوار هستند. متأسفانه اكسیداسیون قیر باعث تخریب نسبتا سریعی میشود. در نتیجه بیشتر دیوارهای ژئوسنتزی محیطی توسط بتونهای فشرده پوشیده شدهاند (سیمان مخلوط و مرطوب/ شن و ماسه/ خمیر آب به همراه هوای موجود در دهانه) و یا میتوان این دیوارها را بوسیلة گانیت پوششدار (سیمان خشك) شن و ماسه مخلوط با آب و هوا در دهانه)
روشهای طراحی: روشهای طراحی اولین بار توسط lee در سال 1973 ابداع شد كه او زمینهای مستحكم به همراه باریكههای متالیك را جستجو میكرد و كار او بعدها با دیوارهای بافته شدة زمین توسط Bell در سال 1975 توافق یافت. در طول تمام این سالها اصلاحات بسیاری انجام شد كه به راهنماییهایی در جهت طراحی متودها هدایت میشد كه این كار توسط سازمانهایی مثل NCMA در سال 1993، FHWA در سال 1995، AASHTO در سال 1997 انجام شد. پیشرفتهای موجود در این طرحها به صورت زیر میباشد.
1- استحكام خارجی در برابر واژگونی، استحكام كلی و یكپارچه، سرخوردگی، تخریب فونداسیون مورد بررسی قرار گرفت. شكل (a)6-201 را ببینید. 2- استحكام داخلی كه در ابتدا در جهت تعیین فاصلهبندی و طول و اصطحكاك بافتسازی زمین قرار میگیرد. 3- ملاحظات مختلف كه شالم جزئیاتی در مورد دیوار رخپوش (روسازی) است را كامل میسازد. اولا، باید استحكام خارجی دیوارهایی را كه از نظر ژئوسنتزی مستحكم شدهاند را در نظر گرفت. كه این فرآیند شامل واژگونی، استحكام كلی و یكپارچه، سرخوردگی و تخریب فونداسیون است. تمامی این خصوصیات میتواند برای همة سیستمهای دیوارسازی به كار رود و میتواند دقیقا به عنوان دیوارهای گرانشی تلقی شود. دوما: فواصل جداشدگی لایه ژئوسنتزی باید بدست آید. فشارهای زمین به طور خطی با استفاده از شرایط ka انتشار مییابد كه هم در شرایط خاكریزی و هم سربارسازی به كار میرود. از نظریه لاستیك Boussiuesq برای بارهای مؤثر موجود در خاكریزی استفاده میشود. با استفاده از یك نمودار ایستایی در هر عمقی در طول یك نمودار كلی فشار جانبی و سپس با خلاصه كردن نیروها در جهت افقی، میتوان به معادلة زیر برای حداكثر ضخامت دامنة بالابری دست یافت: كه در اینجا sv= فاصلهبندی عمودی و ضخامت دامنة بالابری است. Tallow= فشار مجاز در ژئوسنتز. Gh= فشار كلی جانبی در عمق موردنظر و fs= عامل كلی برای عدم اطمینان ایمنی است. سوما، طول جایگزینی لایههای مستحكم ژئوسنتزی در محل تكیهگاه، le باید بدست آید. توجه داشته باشید كه زمانی كه این مقادیر به دست میآید، باید آنها را به طولهای غیرفعال (LR) در پشت سطح تخریبی اضافه كرده تا L یعنی طولهای استحكام كلی بدست آید:
كه در این جا نام: توان و قدرت برش خاك به بافتسازی زمین است. Le = طول جایگزینی موردنیاز است كه حداقل آن 1 متر است. SV= فاصلهبندی عمودی (ضخامت دامنة بالابری) : فشار كلی جانبی در عمق موردنظر. Fs= عامل كلی برای عدم اطمینان ایمنی است (از 4/1 تا 5/1) r= واحد وزن خاكریزی زمین است. Ci= ضریب همبستگی برای تفكیك Z: عمق از سطح زمین و Q = زاویه برش اصطحكاك و مالش موجود بین خاك و بافتسازی زمین است. ضریب همبستگی از یك تست تفكیكی آزمایشگاهی در مقیاس بزرگ میآید كه از ژئوسنتز و خاكهای مخصوص تحت شرایط زمینی مشابه استفاده خواهد كرد. سرانجام، فاصله اصطحكاك در روشی مشابه با نتایج بدست آمده از معادله زیر بدست میآید: كه در این جا همان طول مالش یا اصطحكاك موردنیاز است كه حداقل آن 1 متر است.